رفرنس دهی مسئولانه

رفرنس دهی مسئولانه

10 قانون ساده برای رفرنس دهی مسئولانه!

نمی توان انکار کرد که هدف پژوهشگران خوانش و نوشتن ریزنوشتار یا مقاله ای است که نثری با کیفیت، داده‌های منحصر به فرد، استدلال ها و نتیجه‌گیری‌ های موثر داشته باشد. البته ناگفته نماند که به طور حتم، این موارد پیش تر در پیشینه های تحقیق موجود می باشد اما آن چیزی که به یافته های پیشین اضافه می کنیم باعث تمایز کار ما می شود. منابع و رفرنس ها، عملا پایه و اساسی می باشند که مطالعات ما بر آن ها استوار می شوند و همچنین باعث تمایز کار یک پژوهشگر از مقاله های پیشین می شود.

این تمایز شامل (1) موافقت یا مخالفت ما با یافته های پیشین در پیشینه تحقیق; (2) زنده کردن استدلال‌ها یا ادعاهای ما، و ایده‌ها، پیشنهادها و فرضیه‌های جدیدی که زیربنای پژوهش ما می شود. در نتیجه، تصمیم گرفتن در مورد اینکه به کدام مقاله یا پژوهشگر ارجاع دهیم و به چه شیوه موثری رفرنس دهی کنیم، اهمیت پیدا می کند.

نگارش یک مقاله یا یک نوشتار پژوهشی مستلزم تصمیم‌ هایی از جمله مساله استفاده یا عدم استفاده از یافته های پیشین و همچنین نحوه ی دقیق گنجاندن آن ها می باشد. مقاله ای که از چهارچوب پژوهشی محکم و دقیقی برخوردار است، زمینه ای را فراهم می کند که به بهترین نحو استدلال نویسندگان انسجام ایده ها حفظ شود و می تواند نو آوری، ارزش و دسترسی  آن را تضمین کند. ارجاعات بینامتنی به مقالات پژوهشی دیگر پلی بین یک مطالعه و دیگر مقالات می شود و به این شکل، شبکه از یافته های موثر و مرتبط را در دسترس همگان قرار می دهد.

اجازه بدهید بار دیگر تاکید کنیم که هدف از هر پژوهشی، "پیش برد اندیشه و دانش موجود است" و رفرنس دهی، عملا این مهم را ممکن می سازد.

رفرنس دهی صحیح، نه تنها باعث اعتبار دهی به کار خودتان بلکه تایید پیشینه است. در این راستا، ممکن است گاهی از طریق نقد و نامعتبر سازی یافته های گذشته، مسیر جدید را خلق کنیم و شفافیت را از این طریق حفظ کنیم. می توان مدعی شد که امر رفرنس دهی، یک وظیفه ی اخلاقی می باشد. از نظر ما، 10 قانون مهم اما ساده در این امر وجود دارد.

1. قانون اول: ارجاعات و استنادات مرتبط را لحاظ کنید.

تمامی نوشتارهای پژوهشی می بایست همبستگی و ارتباط سوال های مطرح شده، روش شناسی و متدهای قابل استفاده، منطق و چهارچوب نظری جهت استفاده صحیح از اطلاعات و بحث و آنالیز مسائلی که مستقیما به محتوای مقاله مربوط می شود را نشان دهد. تمامی موارد بالا، به صورت کلی، از طریق ارجاعات بینامتنی به یافته های پیشین ممکن می شود.

در صورت فقدان رفرنس های مرتبط، ممکن است ناآگاهانه به مخاطب این ایده را بدهد که یافته ها و زاویه دید شما کاملا اورجینال و بی سابقه می باشد و این به نوعی می توان سرقت ادبی محسوب شود. ارجاعات، ریشه ی اندیشه های مطرح شده از منابع را نشان می دهند و به خواننده مقاله این اجازه می دهد که یافته ها را به دقت دریابند و همچنین پیشینه را مورد بررسی قرار دهند.

استثنائاتی هم البته وجود دارد: برخی حقایق، یافته ها و روش ها، چنان ثابت شده و همه گیر اند که دیگر نیازی به ارجاع به آن ها نیست. برای مثال، قرار نیست هر بار که میخواهید از روش PCR استفاده کنید، به جناب “کری مالیس” ارجاع دهید.

2. قانون دوم: استناد بدون مطالعه کامل منبع، ممنوع! 

رفرنس دهی و ارجاع بینامتنی یک امر بروکراتیک یا اداری نیست!

در ابتدا به یاد داشته باشید که ارجاع به یک مقاله دلایل زیادی دارد، از داده های گزارش شده گرفته تا روش شناسی آن. علاوه بر این، ممکن است ارجاع به آن مقاله دلایل مثبت یا منفی داشته باشد. پس برای اینکه مطمئن شویم که آیا محتوای آن در جهت تایید کار شماست یا نه، باید آن را کامل مطالعه کرد.

دوم، مجموعه استنادهایی که جهت حمایت از و تایید کار و استدلال شما  در مقاله گنجانده شده، یکی از عناصری است که کار شما بر مبنای آن اعتبار کسب می کند. همین امر در مورد استنادهایی که برای نقد، مخالفت یا رد یافته ها مطرح می کنید نیز صدق می کند. کیفیت پژوهشی که به آن اعتماد دارید، کیفیت و اعتبار کار شما را تعیین می کند. تعداد رفرنس های شما، به ویژه ازمنظر ژورنال ها، صرفا نمایانگر کیفیت کار شما نیست. جهت اطمینان از اینکه مستندات و ارجاعات شما، معنادار و معتبر است، می بایست به محتوا و متن مقاله ها رجوع کرد تا اینکه صرفا به تعداد رفرنس هایی که به آن مقاله داده شده دقت کرد.

3. قانون سوم: متناسب با محتوای اصلی، استناد کنید.

اگر در مرحله‌ای از تحقیق، به این نتیجه رسیده‌اید که یافته ای در یک مقاله قابل استناد است، مسئله ی چگونگی و مکان استناد دادن به آن حائز اهمیت است. صرف گنجاندن کافی نیست. اعتبار یک منبع به نوآوری و پیشبرد دقیق اندیشه است، نه مشارکت در امر مقاله نویسی. پس می توان با خیال راحت عنوان کرد که ممکن است از یک منبع، چندین بار در خلال چهارچوب نظری خود استناد کنید و دلیل این ارجاع را عنوان کنید.

یک روش منحصر به فرد برای دور زدن قانون 3، در قالب اصطلاح “ارجاع تروجانی” (Trojan Citation) ممکن می شود. زمانی که به یک مقاله ی دارای یافته های مشابهی با پژوهش شما، در زمینه ای کم اهمیت تر استناد می شود و استدلال یا یافته های اصلی آن نادیده گرفته می شود (گاهی عمدا)، ارجاع تروجانی شکل می گیرد.

ارجاع تروجانی، با تمرکز بر جزئیات کم اهمیت، اهمیت واقعی اثر ذکر شده را پنهان می کند. به یک عبارت، عدم اصالت و بدیع بودن کار شما را پنهان می کند. به عنوان یک روش استناد مشکوک، ارجاع تروجان می تواند برای برآورده کردن ملازمات و درخواست های داوران یا ویراستاران در خصوص گنجاندن یک منبع به مقاله مرتبط استفاده می شود. از طرف دیگر، ارجاع یا استناد تروجان زمانی ظاهر می شود که (1) شما از محتوای یک مقاله استناد شده بی اطلاع هستید (عدم پایبندی به قانون 2، خطر عدم توانایی در پیروی از قانون 3 را به وجود می آورد) یا (2) اختلافاتی بین مولفان یا نویسندگان در خصوص یافته ها یا کیفیت مقاله وجود دارد (در این صورت، قانون 4 کمک کننده خواهد بود).

4. شفافیت را سرلوحه کار قرار دهید.

استناد، حتی مطابق با محتوا، مستلزم بافت یا زمینه (Context) است. این امر زمانی اهمیت ویژه ای پیدا می کند که به عنوان بخشی از استدلال اصلی مقاله استفاده می شود. اما همه استنادات بخشی از استدلال یک مقاله نیستند. استناد به داده‌ها، منابع، مواد و روش‌های ثابت شده، به زمینه کمتری نیاز دارد. با این حال، وقتی استناد بخش مهی از استدلال است، صرف گنجاندن یک استناد، حتی زمانی که در جای درست باشد، ارزش مرجع و بر این اساس، منطق گنجاندن آن را نمی‌رساند.

در یک سرمقاله اخیر، ویراستاران Nature Genetics علیه به اصطلاح استناد خنثی استدلال کردند. آنها بر این باورند که این شیوه استناد، خنثی یا رویه ای به نظر می رسد، اما فاقد زمینه سازی لازم یا منطق مورد نیاز جهت استناد است. در عوض، این الزام وجود دارد که ارجاعات، فاکتور های ارزشمندی، اهمیت و مرتبط بودن یک مقاله و همچنین تایید یا رد یافته ها داده های گزارش شده و نتایج را ذکر کنند.

سرمنشا این مسئله ناشی از این است که استناد ها و ارجاعات سیاسی هستند. بله، بله، جمله ای عجیب است و حتی این اصطلاح به ندرت در این زمینه استفاده می شود. محققان می‌توانند از ارجاعات به نحوی استفاده کنند که یا آن ها را نشان بدهند، بزرگ نمایی کنند و یا کم اهمیت جلوه دهند. بر کدام اساس؟ (1) اینکه آیا این ارجاعات قابلیت شامل شدن یا استناد کردن دارند یا خیر و (2) آیا یافته های آن ها کفایت کافی را دارند یا خیر. با استفاده از افعال مناسب، می توان زمینه یا منطق پشت گنجاندن استناد را مشخص کرد. جالب است که یافته ی یک رفرنس خاص را می توان از طریق عدم استفاده یا استفاده از تعابیر نادرست یا عامدانه بزرگ نمایی یا کوچک نمایی کرد. به مثال زیر توجه کنید:

‘The authors suggest versus ‘the authors establish’; ‘this excellent study shows’ versus ‘this pilot study shows

 “نویسندگان پیشنهاد می کنند” در مقابل “نویسندگان ثابت کردند”؛ “این مطالعه بی نظیر نشان می دهد” در مقابل “این مطالعه آزمایشی نشان می دهد”.

این نوع نگارش، اگر عمدی باشد، نوعی فریب است، یا بازنویسی محتوای علمی است. اگر غیر عمدی باشد، نتیجه ی شلخته نویسی است. از خود بپرسید چرا به کار قبلی استناد می کنید و چه ارزشی به آن نسبت می دهید و اینکه آیا پاسخ به این سؤالات برای خوانندگان شما قابل فهم و شفاف است یا خیر.

5. قانون پنجم: در صورت نیاز، به خودتان ارجاع دهید.

در زمینه هایی از جمله ارجاعات و متر و معیارهای قابل قبول در خصوص استنادها، خود ارجاعی (self-citation) در غالب اوقات یک تابو محسوب می شده است. این در حالیست که خود ارجاعی نشان دهنده ی پیشروی جز به جز پژوهش شماست و در نتیجه قطعا، نه تنها تابو نیست بلکه پر اهمیت است. از این رو، یافته های مقاله پژوهشی پیشین شما باید مطابق با قوانین مذکور استناد شود. هر چند لازم هشدار دهیم که تندروی در خودارجاعی، ممکن است منجر به نشر سالامی یا نشر  چندبخشی شود. نشر سالامی، استراتژی است که از طریق آن اجزای یک پژوهش به صورت مجزا منتشر می شوند. این تاکتیک در کنار خودارجاعی مفرط باعث بزرگ نمایی کارتان می شود.

6. قانون ششم: ارجاعات را اولویت بندی کنید.

بسیاری از ژورنال ها و نشریه ها محدودیت هایی را بر تعداد رفرنس های قابل استناد اعمال می کنند. این مقدار در هر ژورنال متفاوت است. حتی اگر در خصوص محدودیتی وجود نداشته باشد، محدودیت تعداد کلمه برای هر مقاله، خود به خود بر تعداد رفرنس ها و ارجاعات محدودیت ایجاد می کند. در این مرحله، نیاز است که اولویت بندی صورت گیرد که مستلزم تصمیم گیری های سخت می باشد.

7. قانون هفتم: ارجاعات را با توجه به گزینه هایی که ارائه می دهند ارزیابی کنید.

مقالات یا انتشارات پژوهشی صرفاً ظرفی از داده ها یا یافته ها نیستند. آنها یک روایت اند و شرح می دهند که چرا سؤال‌ها ارزش پرسیدن دارند، پاسخ‌های آنها ممکن است به چه معنا باشد، چگونه به این پاسخ‌ها رسیده‌اند، چرا باید به آنها اعتماد کرد و موارد دیگر. علاوه بر این، آنها اهدافی را دنبال می کنند، به این معنا که به عنوان پشتیبان برای مطالعات آینده عمل خواهند کرد. هر یک از عناصر داستان روایی آنها توسط پیوندهایی که به مطالعات دیگر داده ی می شود، قابل پشتیبانی است، و هر یک از آن پیوندها نتیجه انتخاب آگاهانه نویسنده (ها) در راستای هدفی است که به لطف رفرنس ها، امید به رسیدن به آن را دارند.

8. قانون هشتم: زمینه بلاغی ارجاعات خود را نیز بررسی کنید.

راهبردهای بلاغی، در خدمت اقناع و متقاعد کردن مخاطب هستند. روایت تنها یکی از ابزارهایی است که می تواند برای متقاعد کردن مخاطبان مورد استفاده قرار گیرد. استعاره ها، اعداد و تداعی ها همگی در مقالات تحقیقاتی به عنوان ابزاری در خدمت متقاعد کردن خوانندگان وجود دارند. ژانر مقاله علمی، قرن‌ها تکامل یافته است تا بسیاری از آنها را با هدف متقاعد کردن خوانندگان مبنی بر حقانیت اندیشه نویسنده در خود گنجانده باشد.

بازرمن کتابی در این خصوص نگاشته که ما را ترغیب می کند متون دانشگاهی و ویژگی های آنها را به عنوان بخشی از تلاش های اجتماعی و فکری در نظر بگیریم. استنادها بخشی از بافت اجتماعی علم هستند به این معنا که نویسندگان با استناد به منابع خاص، وفاداری خود را به مکاتب فکری، جوامع و یا در چارچوب مجادلات علمی که خود را بخشی از آن پارادایم می دانند، نشان می دهند. دیگر موارد استفاده‌های بلاغی از استنادها شامل استناد صریح به چهره‌های برجسته و کار آنها است که می‌تواند برای مراجع بالا، جذابیت داشته باشد، در حالی که فهرست طویلی از استنادها باعث ایجاد واسطه های زیادی برای موضوعات دقیق دیگر شود.

9. ارجاعات به مثابه گفت و گویی چهارچوب دار!

نویسندگان و مولفین از کلمات برای به انجام رساندن کارها استفاده می کنند و در جهت رسیدن به آن اهداف، استقرار سازی کار خود و دیگران را در پژوهش یک امر واجب می دانند. آنها پژوهش های قبلی را به روشی خاصی، چارچوب بندی می کنند و استدلال های ارائه شده حمایت و تایید می کنند. البته این رویه کار اکثرا ماست. برای مثال، قرار دادن X، Y و Z به عنوان هنجار یا استثناء، نمونه ای از چهارچوب سازی است. مهم است که چنین چهارچوبی را بشناسیم و X، Y و Z به لطف همین چهارچوب، معنا پیدا می کنند. همانطور که گافمن نشان داد، هیچ ارتباطی بدون وجود چهارچوب شکل نمی گیرد. همه پیام‌ها و متون دارای چارچوب و نیازمند آن هستند: این چهارچوب، عملا ساختاری از تعاریف و مفروضاتی است که باعث انسجام، پیوستگی و در نهایت معنابخشی می شود.

در نتیجه، یک استناد، یک خط خنثی بین دو مطالعه A و B  نیست. بلکه، بازنمایی مقاله مورد استناد A فقط در حیطه ی رفرنس شده در مقاله B معنا پیدا می کند. مقاله A می تواند در صورت استناد در متن مقاله B یا C چهارچوب متفاوتی اتخاذ کند. ساده تر بگوییم، چهارچوب A میتواند در مقاله B مبتکرانه و نو آورانه باشد در حالی که در مقاله C خشک و تکراری به نظر برسد. چهارچوب سازی، معمولاً حاوی فریب و حیله نمی باشد و  صرفا، یک استقرار سازی شواهد به صورت هنجاری در کانتکست یا بافت کار است. از این رو، رفرنس یا استناد، ترجمان دقیق اجزای یک منبع پژوهشی است که فقط در آن زمینه معنا پیدا می کند.

پیامد مهم این بینش آن است که صرف تعداد استنادات مقاله A در پیشینه تحقیق، ارزش کار را برای مخاطبان روشن نمی کند.

10. بپذیریم که فرهنگ و زاویه دید به ارجاع دهی در جوامع متفاوت است.

علی رغم انتقادها از این سیستم، علم به گونه ای سازماندهی شده است که ارجاعات و رفرنس ها، همچنان به عنوان واحد ارزی جهانی محسوب می شوند. با این حال، شیوه‌های استناد، در بیشتر موارد، شیوه‌های محل محورهستند، از آزمایشگاه‌ها گرفته تا دپارتمان ها و رشته ها. میانگین تعداد ارجاعات در هر مقاله متفاوت از یک رشته تحصیلی تا رشته دیگر است، و شیوه رفرنس دهی و نمایش آن در متن و ارزش گذاری ان نیز به شدت متفاوت است. آنچه در زیست شناسی مولکولی به عنوان روش مناسب استناد به حساب می آید – به عنوان مثال، گنجاندن چندین مرجع پس از یک بیانیه – ممکن است از منظر کد های اخلاق یا خط مشی علمی غیرقابل قبول تلقی شود. وقتی مقاله ای از رشته تحصیلی مجاور مطالعه می کنیم، به هنجارها و قراردادهای متفاوت آن جهت حفظ ارجاع دهی مسئولانه و مناسب احترام بگذاریم.

سخن آخر

رفرنس دهی (Referencing) و ارجاع دهی بینامتنی (Citation) اهمیتی بیشتر از آنچه فکر میکردیم پیدا کردند به طوری که می توان مدعی شد، آن ها گرامر یک اثر پژوهشی هستند. لازم به ذکر است که نگارش این متن از مقاله ی استاد دانشگاه آقای بارت پندرز (Bart Penders) الهام گرفته شده است. در گروه ویراستاری هردات، تلاش شده با علم کافی به این مباحث، بتوانیم در قالب سرویس استانداردسازی در این راستا شما را یاری کنیم.

Add a Comment

Your email address will not be published. Required fields are marked *